جمعه 91 اسفند 4 , ساعت 6:34 عصر
نوشته شده توسط حسام الدین شفیعیان | نظرات دیگران [ نظر]
جمعه 91 اسفند 4 , ساعت 6:17 عصر
کجای قصه ایستاده ام
من راوی تنهایی هایم هستم
طرح ان را شما زده اید
و گرنه دانای کل ان عاقل و عادل ست
پیرنگ ان را بی دلیل زده اید
اول و دوم و سوم ان را ساخته اید
استانه و پایانه اش را با غم بافته اید
نثر و خط و زبانش گویاست
اری زمان ان را شال بافته اید
فضای سرد داستان را به دل نگیر
وقتی ادم برفی را ادم اهنی ساخته اید
/آدم برفی/
نوشته شده توسط حسام الدین شفیعیان | نظرات دیگران [ نظر]
جمعه 91 اسفند 4 , ساعت 6:13 عصر
نمی دانم مرگ چیست
وقتی زندگی کوکی ست
آدم برقی اب شده ای هستم
که گوله هایم به این ور و ان ور می خورد
من از رمز گل و بلبل هیچ نمی دانم
من از بازی پروانه هیچ نمی دانم
من از سرد و گرم شدن زندگی
من از مردن گل
من از اب شدن زمین
من از خنده
من از گریه
من از صدا
من از هوا
من هیچ نمی دانم
من عاقل نیستم وقتی که
عقل در من اب شده ست
آدم برفی
نوشته شده توسط حسام الدین شفیعیان | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ