سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
جمعه 91 اسفند 4 , ساعت 6:1 عصر

تو از کوچه باغ زندگی پر کشیدی

صدای برگ ها را شنیدم

درختان با بادهها عشق را رقم زدند

صدای لرزش چشمانت و عقربه های ساعت

من را فراخواندی برای لحظه ای و خداحافظ

دیگر نیستی تا یاری ام کنی

خسته ام خسته ام به اندازه ی قطاری که 

هیچکس خستگی اش را بجز مرد بیدار 

و ستاره ها نمی داند

خسته ام به وسعت طولانی ترین شعر مردی که

صدایش نم خیس... برگ ها را جارو میکند

تو در کدام سیاره ای آدرست را دیگر نگو

بگذار 

تنها باشی

تنهای تنها

هیچکس خستگیت را 

درک نمیکند

تو در سیاره ای هستی که 

آدرسش را نمی دانی

و عاشق محبت

//آدم برفی//



لیست کل یادداشت های این وبلاگ